فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ اشتباه نکنید. ما درباره بی حجابی صحبت نمیکنیم. مخاطب این سطرها اقلیتی نیست که با بی اعتنایی به دین، قانون و فرهنگ عمومی جامعه ایرانی، رؤیای کشف حجاب را در سر میپروراند. آن ماجرا، سردمداران بدنامی دارد که با یک جست وجوی ساده میشود به سوابق اخلاقی و حقوق دلاری شان دسترسی پیدا کرد. سپس خیرخواهی شان را به قضاوت نشست و پرسید برخلاف ظاهر آراسته و شعارهای خوش رنگ و لعاب، افق نگاه شان آیا به برداشتن روسری از سر زن ایرانی خلاصه میشود یا باید منتظر گامهای شیطانی بعدی ماند؟
این گفتگو درباره پدیده کم حجابی در جامعه و متمرکز بر بانوانی است که هر یک به دلیل و به اندازهای از حجاب شرعی فاصله گرفته اند. نه به طبقه مشخصی مربوط اند، نه رده سنی خاص و نه حتی عقاید مشترکی دارند. تحلیل وضعیت حجاب و عفاف در این بافت متکثر، دشواریها و ظرافتهای خاص خودش را دارد. از این رو به سراغ کارشناسی رفته ایم که علاوه بر سبقه دینی و تسلط بر مباحث فقهی، دارای پشتوانه پژوهشی و آشنا به مسائل اجتماعی است. حجت الاسلام سید محمدمحسن دعایی مسئولیتهای متعددی داشته است و دارد که از میان آنها به دبیرکلی جبهه فرهنگی حجاب و عفاف کشور و مدیر یت عالی مدرسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام بسنده میکنیم.
با تأکید روی دو نکته رعایت پوشش اسلامی در جامعه امروز نمره مطلوبی نمیگیرد. نکته اول کم کاری بسیار شدید نیروهای فرهنگ ساز داخلی در موضوع پوشش عفیفانه و تبیین ارزش حیا و غیرت است. متأسفانه در چهار دههای که بر انقلاب گذشته، استراتژیک بودن این ارزشها مورد بی مهری قرار گرفته است و با ترک فعل گسترده نیروهای دخیل در اشاعه فرهنگ اعم از حوزویان، رسانه ملی و سایر نهادها مواجهیم.
نکته دوم، تمرکز دشمنان جمهوری اسلامی برای حیازدایی و تزریق سبک پوشش غیرعفیفانه در جامعه ایران است. این کم کاری نیروهای داخلی و بیش کاری معاندان اسلام و انقلاب در خارج و داخل کشور باعث بروز واقعیتهای ناخوشایند در سبک پوشش شده است. درباره این واقعیت ها، نه موافق خوش خیالی و چشم بستن هستم و نه سیاه نمایی. از یک سو جامعه بانوان متدین، فراوانی شایان توجهی دارند. از سوی دیگر در فضای عمومی جامعه، به وفور حضور خانمهایی را داریم که سبک لباسشان را دین تأیید نمیکند.
همه افراد کم حجاب و فاقد پوشش عفیفانه را با یک چوب نمیشود راند. هرکدام را مبتنی بر نوع تحلیلهای فرهنگی و میزان پایبندی شان به ارزشهای اسلامی باید ارزیابی کرد. به بیان دیگر هر گروه به دلیلی به بدحجابی روی آورده اند و راهکار مخصوص خودشان را میطلبند. خلط مبحث و استفاده از راهکار هر گروه برای گروه دیگر که در ادامه توضیح میدهم، نه فقط فایده ندارد بلکه میتواند نتیجه عکس داشته باشد. اگر به این نکته توجه کنیم، به خوبی میتوانیم رفتارهای به ظاهر متناقض را تحلیل کنیم؛ اینکه چرا افراد فاقد پوشش سالم در همایشهای خودجوش مردمی مثل سلام فرمانده یا راهپیمایی ها، انتخابات و تشییع پیکر شهدا حاضر میشوند.
ما با سه گروه اصلی مواجهیم. نخست کسانی هستند که هیچ ضدیتی با قوانین اسلامی ندارند و صرفا به دلیل ناآگاهی، احساس گرایی و تقلید از تبلیغات و سبکهای جاری، از پوشش مورد تأیید اسلام و قانون فاصله گرفته اند. درست است که نوعی ولنگاری درپوشش دارند، اما قلب هایشان پر از ایمان به خدا و عشق به اولیای الهی و انقلاب است. گروه دوم کسانی هستند که همچنان خود را مسلمان و شیعه امیرالمؤمنین میدانند، اما به خاطر ارتباط با معاندان (که در ادامه توضیح میدهم)، تحت تأثیر بمباران فرهنگی قرار گرفته و خودآگاه یا ناخودآگاه با آنها انس پیدا کرده اند.
معمولا اهل تحصیل، فرهنگ و رسانه اند، کمتر در گردهماییهای مذهبی حضور پیدا میکنند و با وجود برخی تقیدهای مذهبی مثل نماز و زیارت ائمه (ع)، پوششی غیرعفیفانه دارند. گروه سوم هم کسانی هستند که به ماهواره و شبکههای اجتماعی بیگانه کاملا وابسته اند و تحت تأثیر شدید آنها قرار دارند؛ نه به حجاب پایبندند، نه به هیچ یک از ارزشهای اخلاقی. اهل منکرات هستند و در صفحه و پروفایلشان انواع فسقها موج میزند. با آگاهی و عمدا به ارزشهای دینی پشت پا زده اند و در عمل خود را سرباز جبهه ضددین و ضدانقلاب معرفی کرده اند.
برای گروه نخست که دلشان متعلق به جبهه اسلام و انقلاب است و به دلیل ناآگاهی و ضعف دستگاههای فرهنگ ساز به سمت بدحجابی رفته اند، باید سیاست اطلاع رسانی مهربانانه و کار فرهنگی تبیینی را در پیش گرفت. کار با دسته دوم که در برخی مسائل متدین هستند، اما به دلیل ارتباطشان با جلادان فرهنگی، مرتب ذهنشان آلوده میشود، دشوارتر است. گرایش آنها به بدحجابی ریشه فرهنگی دارد و باید با کار فرهنگی و سعه صدر، ریشهها را درمان کرد.
یعنی باید روی مبانی فکری آنها کار کرد و برای درمان شبهات ویرانگری که به ذهنشان وارد شده است، تلاش کرد. درباره گروه سوم که با آرایشهای تند، پوششهای زننده و مأموریتهای تعریف شده در جامعه حاضر میشوند، برای حیازدایی و تزریق بی عفتی به شدت فعال هستند و نوعی کیس امنیتی به شمار میروند دقیقا باید همان طوری رفتار کرد که با تروریستها برخورد میشود.
همان طور که برای گروه اول و دوم خشونت جواب نمیدهد، برای گروه سوم که با گرایشهای سیاسی و اقتصادی به این سمت رفته اند هم عطوفت و نهی ازمنکر جواب نمیدهد. به بیان دیگر این طور برخوردهای ملایم با گروه سوم، سفیهانه است، همان قدر که گفتگو با سرباز مسلح دشمن در میدان جنگ جاهلانه است.
اقتصاد از دو جنبه مهم است. جنبه نخست این است که میبینیم پوششهای عفیفانه در جامعه کمیاب و گران است و بخش شایان توجهی از مردم توان خرید آ نها را ندارند. طبیعی است که مردم از سر ناچاری در بازارها بچرخند و در نهایت به خرید پوشاک غیرعفیفانه ناگزیر شوند.
جنبه دوم این است که به دلیل ناکارآمدی دولتها در اجرای آرمانهای انقلاب اسلامی، ایجاد رفاه حداقلی برای بخشی از جامعه و تأمین زیرساختهای موردنیاز جامعه آن طور که مورد تأیید و انتظار بوده است، برخی با نظام جمهوری اسلامی مسئله دار شده اند. آنها یکی از راههای مخالفت با نظام سیاسی حاکم را در پوشش غیرعفیفانه میدانند. مواجهه با این گروه حساسیتهای خودش را دارد، چون در مخالفت با نظام، فقط به بد پوششی بسنده نخواهند کرد و هر جا که موقعیتش فراهم شود، مخالفتشان را به رخ میکشند.
بله، اینکه قاطعیت نظام در مراعات قانون به هیچ عنوان نباید سست و ابهت نظام شکسته شود. نباید افراد با هر انگیزهای که به کم حجابی مبادرت میکنند، تصور کنند که نظام از خط قرمزهای خود عدول کرده است. اگر این اتفاق بیفتد، درمان مشکلات در این عرصه و سایر زمینهها به شدت مشکل میشود. تقید نظام به اصولش باید برجسته سازی شود و کسی فکر نکند با سیستمی بی دروپیکر، ولنگار و سست عنصر مواجه است. دقیقا به همان علتی که پلیس نباید برای اجرای قوانین ترافیکی سستی نشان بدهد. نشان دادن اقتدار و صلابت هم به معنای تحقیر، توهین، برخورد بی ادبانه و خشونت نیست.
کرسیهای آزاداندیشی را یکی از برنامههای مفید و واجب میدانم. اینکه افراد بیایند، حرفشان را بزنند و کارشناسان مسلط، پاسخهای قانع کننده بدهند تا ذهن افراد از شبهات تخلیه بشود. اینکه چرا دستگاهها و دانشگاهها اقدام نمیکنند جزو مصیبتها و کم کاری هاست. شورای عالی انقلاب فرهنگی، دستگاههای فرهنگی مثل وزارت فرهنگ، علوم، آموزش وپرورش، رسانه ملی و بخش فرهنگ ساز عمومی مثل حوزه، هیئات مذهبی، شهرداری ها، مساجد و ... در این زمینه نقش دارند. نیازمند قرارگاهی در سطح عالی هستیم تا با همکاری همه نهادها و دستگاه ها، جامعه از سقوط در این دره نیستی نجات پیدا کند.
بنده با انجام حرکتهای سلبی در این حد که خدمات داده نشود و از ورود جلوگیری شود صددرصد موافقم، البته با یک پیش شرط. دلیل موافقتم واضح است. هیچ حکومتی نسبت به علائم براندازی خودش بی تفاوت نیست و نظام اسلامی هم به همین ترتیب نباید درباره براندازان فرهنگی اش با ساده لوحی برخورد کند و خط قرمزهای هویت اسلامی اش را مخدوش کند.
ارجاع میدهم به صحبتهای رهبر معظم انقلاب که فرمودند اگر چیزی گناه به حساب آمد حاکمیت اسلامی مجاز نیست این گناه را در سطح علنی تحمل کند. مثل شراب خوری که صفر تا صد تولید و مصرف آن به شکل علنی، خط قرمز رفتاری نظام است. پوشش اسلامی هم همین است. آیات و فقه بایدهایی صریح درباره حجاب و عفاف دارند، بنابراین منع ورود به اماکن عمومی و ارائه خدمت به افراد بد پوشش کاملا موجه است.
به همان علت که در شیوع کرونا به افراد فاقد ماسک خدمتی ارائه نمیشد و رفتار آنها مضر برای جامعه بیان میشد، ویروس بدپوششی و آرایش و جلوه گری هم خطرات کمتری برای جامعه ندارد، آن هم هنگامی که میدانیم بخش مهمی از طلاقها و کاهش امنیت اخلاقی در جامعه، ناشی از رفتارهای یادشده است. دولت وظیفه دارد کارکنان خودش را مقید به استانداردهای پوشش اسلامی کند. وقتی این کارکنان دارند از نظام اسلامی حقوق میگیرند، حق ندارند به مقررات فقه اسلام بی توجه باشند. حجاب قانون کشور است و کسی که مراعات نمیکند طبیعی است که منع خدمات شود.
اشباع فرهنگی و اطلاع رسانی کامل. همان طور که در اوج کرونا، شبانه روز رسانهها مشغول فرهنگ سازی برای مقید کردن مردم به شیوه نامهها بودند الان هم که نظام تصمیم گرفته است قانون خدا را در عرصه عفاف و حجاب رعایت کند و جامعه را از سقوط در درههای نیستی نجات بدهد، باید اطلاع رسانی کامل صورت بگیرد و محصولات فرهنگی با موضوع حیا، عفت، غیرت، پوشش عفیفانه و مباحث مرتبط تهیه شود. اینها پیش شرطهای لازم برای حرکتهای سلبی درباره افراد کم حجاب است.
عرض پایانی من این است که داستان اندلس در حال تکرار است. در اندلس، ما به نزدیکی کوههای آلپ در قلب اروپا رسیدیم. اسلام را کاشتیم، تعداد زیادی مسجد بنا کردیم و تمدن سازی و جامعه سازی کردیم. در مقابل، دشمنان اسلام هم بازستانی منطقه اسلامی از راه ترویج فسق را طراحی کردند. وقتی ایمان جامعه اسلامی نوپدید لِه شد، در یورشی شبانه، اسلام را از اروپا حذف کردند. این برنامه دشمن در حال شبیه سازی و تکرار در جمهوری اسلامی است. کاش مسئولان و دل سوزان به خود بیایند، قرارگاه حیا و حجاب را در کشور فعال کنند و قدرت ایمانی کشور را بسیج کنند تا از تکرار تجربه اندلس جلوگیری شود.